گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آداب معاشرت
جلد اول
باب بیست و هشتم مهربانی با همدگر، توجه بهمدگر، اظهار دوستی و نیکی کردن و صله دادن. و ایثار و همدردي و زنده داشتن مؤمن






آیات قرآن مجید
27 سوره) الحدید: و ) - -1 (آیه 29 سوره) الفتح، و آنان که همراه او باشند سخت گیرند بر کافران و مهربانند در میان خودشان. 2
( نهادیم در دل آنان که پیرو او شدند دلسوزي و مهربانی. 3- (آیه 17 سوره) البلد: و بهم سفارش کنند بمهربانی. ( 5
صفحه 138 از 153
اخبار باب
-1 علل: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: راستی خدا تبارك و تعالی چون بیند مردم یک آبادي و گناهان از اندازه بیرون شدند
و در آن آبادي سه تا مؤمن است خدا جل جلاله و تقدست اسمائه بآنها ندا کند اي گناه پیشهها اگر نبود در میان شما از مؤمنانی
که همدگر را دوست دارند بخاطر بزرگواري من آنان که زمین مرا و مسجدهایم را با نماز خود آباد سازند و آنان که از خوف من
در سحرها آمرزشخواهند البته که عذابم را بشما فرو میآوردم و باکی نداشتم. میگویم: که مانند این حدیث بچند سند در باب
-2 (1) کسانی که خدا بسبب آنها از اهل گناه دفاع کند گذشت. ص: 250
3- همان: ( قرب الاسناد: بسندش از ازدي گفت از آنچه که امام ششم همیشه ما را بدان سفارش میکرد: نیکی کردن و صله بود. ( 2
بسندش از امام ششم (ع) فرمود: آزمایش کنید شیعهها را در اوقات نماز که چگونه مواظب آن هستند، و در باره اسرار ما که چگونه
4- خصال: ( آنها را از دشمن ما نهفته میدارند، و در باره اموال خودشان که چگونه با آنها در باره برادرشان همدردي دارند. ( 3
بسندش از مفضل که پرسش شد امام ششم (ع) کمترین حق مؤمن بر برادرش چیست؟ فرمود: اینست که براي خود نگزیند آنچه را
5- همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: تقرب جوئید بدرگاه خداي تعالی به همراهی ( که آن برادر بدان از او نیازمندتر است. ( 4
6- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که امیر مؤمنان در سفارش خود به پسرش محمد بن حنفیه فرمود: خود ( کردن با برادرانتان. ( 5
را وادار باظهار دوستی، و شکیبا دار خود را براي تحمل مخارج نسبت به مردم، و بیار خود از جان و مالت دریغ مکن، و بآشنایان
خود پذیرائی و حضور در مجلس با او را دریغ مکن، و از عموم مردم خوشروئی و دوستی خود را دریغ مکن، و عدل و انصاف را
-7 ( در باره دشمن هم رعایت کن، و دین و آبرویت از هر کسی دریغ دار که این روش براي دین و دنیایت سازگارتر است. ( 6
همان: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: دو خصلتند که در هر که باشند خوب است و اگر در کسی نباشند دور شو از از او سپس
دور شو و باز هم دور شو، گفته شد که آن دو خصلت کدامند؟ فرمود: نماز در وقت خودش و مواظبت بر آن، و همراهی کردن
8- همان: بسندش از امام پنجم (ع)، فرمود: چهارند که هر که آنها را دارد خدا در بهشت برایش ( (یعنی در مال خود با برادران). ( 7
-9 ( خانه سازد، هر که یتیم را پناه دهد، و به ناتوان مهربان باشد، و به پدر و مادرش دلسوزي کند و با مملوکش نرمش دارد. ( 8
همان: بسندش تا امام ششم (ع) که در ضمن سفارشهاي رسول خدا (ص) بعلی (ع) بود که اي علی بالاترین اعمال سه خصلتند:
( انصاف دادن بمردم از طرف خودت، و همراهی کردن با برادر براي خدا عز و جل و یاد کردن تو از خداي تعالی در هر حال. ( 9
-10 عیون: بسندهاي خود از امام رضا (ع) تا رسول خدا (ص) که فرمود: همیشه امتم در خوشی و خوبی باشند تا زمانی که با هم
دوستی کنند و بهم هدیه دهند و امانت را بپردازند و از حرام دوري کنند و از مهمان پذیرائی کنند و نماز را برپا دارند و زکات را
( بدهند، چون ص: 251 انجام ندهند گرفتار قحطی و خشکسالی شوند. ( 1
-11 همان: بسندهاش تا رسول خدا (ص)، فرمود: اظهار دوستی و دوستیابی نیمی از دین است و روزي را با دادن صدقه بسوي
12 - همان: بهمین سند گوید رسول خدا (ص) فرمود: سر خردمندي پس از دینداري اظهار دوستی با مردم ( خود فرو کشید. ( 2
13 - مجالس مفید: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: خوشا بر کسی که ( است و خوبی کردن بهر کسی از خوشکردار و بدکردار. ( 3
نعمت خدا را بواسطه کفران و ناسپاسی دیگرگون نسازد، خوشا بدوستی کنان به یک دیگر در راه خدا. گویم: بیاید برخی اخبار در
14 - امالی طوسی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: چون ( باب زیارت مؤمن و برخی هم در باب حقوق مؤمن گذشته. ( 4
روز قیامت شود خدا همه خلق را در یک پهنا زمین گرد آورد و یک جارچی از نزد خدا جار کشد که دنباله مردم بمانند پیشروان
آنان بشنوند و گوید کجایند اهل شکیبائی؟ فرمود: یک گروه از مردم برپا خیزند و یک دسته از فرشتهها آنها را پیشواز کنند و
گویند بآنها، این صبر و شکیبائی که شما داشتید چه بوده؟ گویند ما خود را شکیبا داشتیم بر انجام فرمان خدا، و شکیبا داشتیم بر
صفحه 139 از 153
پرهیز از نافرمانی خدا، فرمود: یک جارچی از درگاه خدا فریاد کند بندگانم راست گفتند راه آنها را باز کنید تا بیحساب وارد
بهشت شوند. فرمود: پس یک منادي دیگر ندا در دهد که دنباله مردم چون پیشروان آنها بشنوند، میگویند کجایند اهل فضیلت؟ و
گروهی از مردم برپا شوند و فرشتهها از آنها پیشواز کنند و گویند: این فضیلت شما که بدان ندا شدید چه باشد؟ در پاسخ گویند،
در دنیا بما نادانی میشد (بیاحترامی) و در خورد میکردیم، و بما بدکرداري میشد و گذشت میکردیم فرمود: منادي خدا ندا کند
بندگانم راست گفتند راهشان را باز کنید تا بیحساب وارد بهشت شوند. فرمود: سپس منادي خدا عز و جل ندا کند که دنباله مردم
بشنوند بمانند پیشرو آنها و گوید: کجایند همسایگان خدا جل جلاله در خانه او؟ و گروهی از مردم برخیزند و یک دسته فرشته
پیشواز آنها روند و بآنها گویند: چه بوده کردار شما در دار دنیا که امروز همسایگان خداي تعالی شدید در خانه او؟ در پاسخ
گویند: ما در راه خدا عز و جل با هم دوستی میکردیم و در راه خدا بهم بخشش میکردیم، و در راه خدا بهم کمک میکردیم و از
یک دیگر پشتیبانی میکردیم، فرمود: پس جارچی از درگاه خدا جار کشد بندگانم راست گفتند راه آنها را باز کنید تا بیحساب به
بهشت روند در جوار خدا، و به بهشت روانه شوند بیحسابرسی، و آنگاه امام باقر (ع) فرمود: هم اینهایند همسایههاي خدا در خانه
او، مردم میترسند و آنها نمیترسند، و مردم ص: 252 حسابرسی شوند و آنها
15 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: مؤمن درخشان و ارجمند است و فاجر بخیل و نیرنگ باز و ( حسابرسی نشوند. ( 1
16 - همان: ( پست است و بهتر مؤمن آنکه وسیله الفت مؤمنانست و خیري نیست در کسی که الفت نگیرد و الفت نپذیرد الخبر. ( 2
بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: خدا عز و جل دوست دارد هر مهرورزي را. گویم: بچند سند از پیغمبر (ص) گذشت که نیکی
17 - خصال: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: ( کردن زودرسترین ثوابست در کارهاي خیر، در باب جوامع مکارم و جز آن. ( 3
18 - مجالس مفید: بسندش از جمیل از امام ششم (ع) ( راستی که صبر و نیکی و بردباري و خوشخوئی از اخلاق پیغمبرانست. ( 4
فرمود: بهتر شما؟ بخشندگان شماهایند و بدترین شماها بخیلان شماها و از کارهاي شایسته نیکی کردن ببرادرانست و کوشش در
انجام حوائج آنان، و در آنست سرکوبی شیطان و دور شدن از دوزخ سوزان، و ورود به بهشتان، اي جمیل این حدیث را به
درخشندههاي یارانت باز گو گفتم: درخشندههاي یارانم کیانند؟ فرمود: آنان که به برادران خود در تنگی و خوشی نیکی کنند،
سپس فرمود، راستی که بر کسی که فراوان دارد این عمل آسانست با اینکه خدا کسی را که کم دارد ستوده و فرموده (آیه 9 سوره
الحشر) و مقدم دارند دیگران را بر خود و گر چه باندازه خود دارند، و هر که بپرهیزد از بخل خویش هم آنانند رستگاران. خصال:
19 - امالی طوسی: بسندش تا صفوان جمال که معلی بن خنیس نزد امام ششم (ع) آمد تا با ( بسندش تا سهل مانند آن را آورده. ( 5
آن حضرت وداع کند میخواست بسفر برود، و چون وداع کرد آن حضرت فرمود: اي معلی خود را بخدا عزیزدار تا تو را عزیز
دارند، معلی گفت: یا ابن رسول الله با چه وسیله؟ فرمود: اي معلی از خدا بترس تا هر چیزي از تو بترسد اي معلی دوستی کن با
برادرانت با احسان بآنان زیرا خدا بخشش را وسیله دوستی ساخته و دریغ را وسیله دشمنی بخدا اگر شما از من بخواهید و بشما
بدهم دوستتر دارم از اینکه بخواهید بشما ندهم و مرا دشمن دارید، و هر آنگاه که خدا عز و جل عطائی را بدست من براي شما
-20 ( روانه کرد آنکه باید سپاس شود خداي تعالی است، و دور نباشید از شکر نعمتی که خدا بدست من بشما روانه کرده. ( 6
خصال: در آنچه پیغمبر (ص) بعلی (ع) سفارش کرد این بود که فرمود: اي علی آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
1) سه چیز است که این امت را تواناي آن نیست: همراهی کردن با برادر دینی در مال و دارائی و انصاف دادن ) ج 1، ص: 253
( بمردم از طرف خود و قضاوت به نفع آنها بر ضرر خود، و یادآوردن خدا در هر حال (که مانع از گناه و خطا گردد مترجم). ( 2
-21 همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که خدا جل جلاله فرمود: من دنیا را به بندههایم بخشش کردم (یعنی حقدار آن نبودند) و
هر که از آن باختیار خود بمن قرضی دهد (یعنی صدقه مستحبی دهد) باو در برابر هر یک از آن ده برابر تا هفتصد برابر بدهم، و
آنچه در این باره بخواهم، و هر که از آن دارائی دنیا بمن قرض ندهد بزور از او بگیرم (زکات و وجوه واجب) و در برابر باو سه
صفحه 140 از 153
خصلت بدهم که اگر یکی از آنها را بفرشتههاي خود بدهم البته که خوشدل شوند: و آن سه صلات است و هدایت و رحمت، زیرا
خدا عز و جل میفرماید: (آیه 156 سوره البقره) آنان که چون آسیبی بآنها رسد گویند راستی که ما از خدائیم و راستی که بسوي او
157 - آنانند که بر آنها رسد صلواتی از جانب پروردگارشان، این یکی از آن سه تا است "و رحمتی "این شد دو ( برگردانیم. ( 3
تا "و آنانند همان هدایتشدگان "این سه تا، سپس امام ششم (ع) فرمود: این پاداش براي کسی است که از او چیزي به زور گرفته
22 - همان: بسندش از امیر مؤمنان (ع) فرمود: ( شود (یعنی در برابر صدقه و بدهی واجب در مال چون زکات و وجوه واجبه). ( 4
23 - امالی طوسی: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: سه ( همراهی با برادر دینی در راه رضاي خدا عز و جل بیفزاید در روزي. ( 5
دعاء است که از خداي تعالی مردود نگردند: دعاء پدر در باره فرزندش که باو نیکی کرده، و نفرین پدر بر فرزندي که او را عاق
کرده براي اینکه حق او را رعایت نکرده و نفرین ستمدیده بر ستمگر خود و دعاء ستمدیده بر کسی که براي او از ستمگرش انتقام
گرفته، و دعاء مرد مؤمن در باره برادر مؤمن خودش که به خاطر ما با او همراهی کرده، و نفرین او بروي چون که با توانائی باو
24 - معانی الاخبار (ص 153 ): بسندش تا مفضل که ( همراهی نکرده با اینکه این برادر بوي نیاز شدید داشته و بیچاره بوده. ( 6
گفت: من نزد امام ششم (ع) بودم و مردي از آن حضرت پرسید در چه اندازه از مال زکات واجب باشد، فرمودش زکات ظاهر را
خواهی یا زکات باطن را؟ گفت: اندازه هر دو را با هم، فرمود اما زکات ظاهر در هر هزار درهم بیست و پنج درهم است (این
زکات پول نقد است که از دویست درهم به بالا واجب شود بحساب صدي دو و نیم و دویست و پنج با شرائطی که در فقه ذکر
شده مترجم) و اما زکات باطن ص: 254 (که واجب اخلاقی است) اینست
25 - توحید: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) در تفسیر قول ( که دریغ نداري از برادر خود آنچه را که او بدان نیازمندتر است از تو. ( 1
خداي تعالی (آیه 40 سوره الغافر که آن را المؤمن هم خوانند) پس آنان در آیند به بهشت و روزي خورند در آن بیحساب از قول
رسول خدا (ص) فرمود: خدا عز و جل فرموده: البته که بایست است کرامتم- یا فرمود: مودتم براي کسی که مرا بپاید و بجلال من
دوستی را مبادله کند باینکه با چهرههاي نور در روز قیامت بر منبرهاي نور باشند و بر تن آنها جامههاي سبز باشد، گفته شد: یا
رسول الله آنها کیانند؟ فرمود: نه پیغمبرانند و نه شهیدان ولی کسانی که بجلال خدا با همدگر دوستی کردند و بیحساب به بهشت
26 - خصال: در خبر نوف بکالی: امیر مؤمنان فرمود: اي نوف ( در آیند از خدا خواهیم که ما را برحمت خودش از آنها سازد. ( 2
27 - همان: تا یحیی حلبی که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: هفت تن اعمال خود را تباه کنند: مرد ( رحم کن تا تو را رحم کنند. ( 3
بردباري که دانش بسیار دارد که بدان شناخته نشود و بدان یادش نکنند (یعنی دانش خود را منتشر نکرده باشد) و مرد حیکم و
فرزانهاي که عقیده دارد بدان چه هر دروغگو باو گوید که منکر است آنچه را بدو آورند. و کسی که نیرنگ باز و خائن را امین
داند و باو امانت و کار خود را واگذارد. و آقاي سختدلی که مهربانی ندارد (نسبت بزیردستان و خدمتکاران و آشنایان خود). و
مادري که سر فرزندش نهان ندارد و فاش کند (یعنی عیبی که در اعضاء ناپیداي او باشد و جز مادر بر آن آگاه نباشد). و آن کسی
که شتابانه به سرزنش برادران خود پردازد (و بعذر آنها توجه نکند و وارسی ننماید). و آنکه با برادر خود مجادله نماید که گویا با
28 - ثواب الاعمال: بسندش از امام هفتم که میفرمود: راستی که کسانی که با هم دوستی کنند ( او طرف است و دشمن او است. ( 4
در راه خدا روز قیامت بر فراز منبرهاي نور باشند و چهره و تن و نور منبرشان بر هر چیزي بتابد تا شناخته شوند که آنان دوستان
29 - همان: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: ( همند در راه خدا عز و جل در محاسن هم بیسند مانندش را آورده از امام باقر (ع). ( 5
از فضیلت مرد نزد خدا عز و جل دوست ص: 255 داشتن برادران خود باشد
-30 ( هر که خدا او را بدوستی برادران او شناسد او را دوست و هر که خدایش دوست دارد روز قیامت مزد کامل باو دهد. ( 1
محاسن: بسندش تا مصعب کوفی که امام ششم (ع) به سدیر فرمود: بدان که فرستاده محمد را به پیغمبري، و شتابانه روحش را به
بهشت برده میان هر یک از شما با غبطه و شادمانی یا روشن شدن پشیمانی و افسوس فاصلهاي نباشد جز که بچشم خود بیند آنچه را
صفحه 141 از 153
خدا عز و جل در قرآنش فرموده: (آیه 17 سوره ق) از راست و از چپ نشستهاي باشد "و ملک الموت آید تا جانش را بگیرد، و
روحش را فریاد دهد تا از تنش بدر آید، اما آنکه مؤمن باشد درآمدنش را احساس نکند (یعنی برایش هیچ تلخی و ناگواري
ندارد) براي اینکه خدا سبحانه و تعالی فرماید (آیه 28 سوره الفجر) اي جان با ایمان برگرد بسوي پروردگارت که خوشی و و
خوشت دارند و درآي در میان بندگانم و درآي در بهشتم، و آنگاه فرمود: این مقام براي کسی است که پارسا باشد و با برادران
دینی خود همراهی دارد و بآنها خیر میرساند اگر ناپارسا است و خیررسان به برادران دینی خود همراهی دارد و بآنها خیر میرساند
اگر ناپارسا است و خیررسان به برادران خود نیست باو گفته شود چه تو را بازداشت از پارسائی و همراهی کردن برادرانت؟ تو از
کسانی باشی که به زبان اظهار دوستی کنند و با کردار آن را پیاده نکنند، و چون برخورد کند با رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان از
او رو گردانند و در روي او ترشرو باشند و شفاعت او نکنند، سدیر گفت: از کسانیست که خدا بینی آنها را بریده؟ آن حضرت
31 - همان: بسندش تا امام ششم (ع)، فرمود: راستی یک مؤمن از شماها روز قیامت مردي را باو گذر دهند که ( فرمود: همانست. ( 2
فرمان رسیده او را بدوزخ برند و آن مرد بآن مؤمن گوید: اي فلانی بمن کمک بده چه که من در دنیا بتو احسان میکردم، و آن
مؤمن بآن فرشته که گماشته بر او است گوید او را رها کن تا براه خود رود، و خدا بآن فرشته فرماید گفته مؤمن را اجراء کن و آن
32 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هرگز دو مؤمن بهم برنخورند جز که برتر آن دو آنست ( فرشته آن مرد را آزاد کند. ( 3
33 - همان: بسندش از امام ششم (ع) ( که برادرش را بیشتر دوست دارد و در حدیث دیگر است که بیشتر یارش را دوست دارد. ( 4
34 - همان: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: ( فرمود: دو مسلمان که بهم برخورند برترشان آنکه بیشتر یار خود را دوست دارد. ( 5
رسول خدا (ص) فرموده: آنان که در راه رضاي خدا بهمدگر دوستی کنند در روز قیامت قطعه زمینی از زبرجد سبز باشند در سایه
عرش خدا قسمت راست او و هر دو سمت او راست بحساب آید، رخسارشان سفیدتر است از برف و تابندهتر است آداب معاشرت-
ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 256 از خورشید بر آمده رشک برد بمقام آنها هر فرشته مقرب و هر پیغمبر مرسل،
35 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) ( مردم گویند اینها کیانند؟ و میفرماید: اینان کسانیند که در راه خدا با هم دوستی کردند. ( 1
که میفرمود: راستش دوستی کنان بهم در راه خدا روز قیامت بر فراز منبرهاي نور باشند، و نور تنها و نور منبرهاشان به همه چیزي
36 - همان: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: ( بتابد تا بدان شناخته شوند و گفته شود اینانند که در راه خدا با هم دوستی کردند. ( 2
-37 ( واي بر کسی که نعمت خدا را بکفر و ناسپاسی دگرگون سازد، خوشا بر کسانی که در راه خدا با هم دوستی کنند. ( 3
مجالس مفید: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: دوستان یک دیگر در راه خدا عز و جل بر فراز سطونهاي یاقوت سرخ باشند در
بهشت که سر کشند بر اهل بهشت، و چون یکی از آنها سر برآورد زیبائی او خانههاي اهل بهشت را پر کند و اهل بهشت گویند:
بیرون شوید تا ببینیم دوستداران در راه خدا عز و جل را فرمود: بیرون آیند و بدانها نگرند هر کدام را در چهره درخشندگی باشد
38 - اختصاص: امام صادق (ع) ( مانند ماه در شب چهارده و بر پیشانی آنها ثبت است اینانند دوستداران در راه خدا عز و جل. ( 4
39 - کتاب حسین بن سعید: بسندش ( فرمود: هر مؤمنی احسانی به برادرش رساند البته که آن را برسول خدا (ص) رسانده باشد. ( 5
از کلیب اسدي که شنیدم امام ششم میفرمود: با هم صله کنید و بهم نیکی کنید بهم مهربانی کنید، و با هم برادرانی نیکوکار باشید
40 - امالی طوسی بسندش تا رسول خدا (ص)، فرمود: پیوسته امتم بخوشی باشند تا با هم ( چنانچه خدا شما را بدان امر کرده. ( 6
دوستی کنند و نماز را بپا دارند و زکات را بدهند و مهمان را پذیرائی کنند و اگر نکنند گرفتار قحطی و خشکسالی شوند، فرمود:
41 - الدره الباهره: امیر مؤمنان ( ما خاندانی هستیم که بر موزه خود مسح نکشیم (یعنی در وضوء که باید مسح بر بشره پا باشد). ( 7
(ع) فرمود: برادرت در بریدن دوستی تو نیرومندتر نباشد از پیوند تو با او (یعنی تو بگذار که او دوستیش را از تو ببرد و او را با خود
بدار) و البته که ببدي کردن با تو نیرومندتر نباشد از احسان و شکرداري تو با او (یعنی در برابر بدي او احسان باو بکن). ( 8) فرمود
(ع): چه زشت است فروتنی هنگام نیازمندي با جفا و حق ناشناسی هنگام بینیازي. ( 9) امام حسین (ع) فرمود: بخشندهتر مردم آنکه
صفحه 142 از 153
بدهد عطاي خود را بکسی که چشم بپاداش ص: 257 او ندارد، و راستی که
( با گذشتتر از آنکه هنگام توانائی بر انتقام گذشت کند، و راستی که باصلهترین مردم آنکه صله کند با کسی که از او بریده. ( 1
امام صادق (ع) فرمود: چیزي نزد من دوستتر از این نیست که بدنبال بخشش بمردي بخشش تازهاي باو بکنم و پرورشگاه احسان
42 - دعوات راوندي: روایت ( خود را پاینده سازم زیرا میدانم که دریغ در پایان بخششها شکر بر گذشته آنها را از میان میبرد. ( 2
است که روز قیامت هر که از گورش بدر آید داد زند بار خدایا بمن رحم کن، بارخدایا بمن رحم کن و بدانها پاسخ گویند: البته
43 - نهج البلاغه: امیر مؤمنان هنگام وفاتش وصیت کرد: بر شما باد بصله با ( اگر شما در دنیا رحم کردید امروزه بشما رحم شود. ( 3
44 - عده الداعی: از پیغمبر (ص) که فرمود پیوسته ( همدگر و بخشش بیکدیگر، و بپرهیزید از پشت کردن بهم و از بریدن با هم. ( 4
امتم بخوشی باشند تا با هم دوستی کنند و امانت را رد کنند (و نماز را برپا دارند) و زکات را بدهند و اگر نکنند گرفتار قحطی و
خشکسالی شوند، و البته بیاید بر امتم دورانی که پلید باشد نهاد آنها و زیبا جلوه کند وضع آشکارشان براي طمع بدنیا، کردارشان
45 - کتاب ( خودنمائی باشد و در دلشان ترسی نباشد از اینکه بلائی آنها را فرا گیرد و چون غریق دعاء کنند و اجابت نشود. ( 5
امامت و تبصره: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: سر خردمندي پس از دینداري دوستی کردن با مردم است و خوبی کردن با
46 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که بیارانش میفرمود: از خدا بپرهیزید و برادران نیکوکاري باشید که ( هر خوشکار و بدکار. ( 6
براي خدا بهم دوستی کنید و با هم صله کنید و بهم مهر ورزید، از هم دیدن کنید، و یک دگر را ملاقات کنید (در جز دید و
بازدید) و امر ما را با هم بگوئید و آن را زنده دارید. بیان: مقصود از امر آنها امامت آنها است و دلیلهاي آن و فضائل و اوصاف
-47 ( آنان و بسا که شامل روایت اخبار آنها و جلوگیري از میان رفتن آن را هم شامل باشد، و این معناي فراگیرتر روشنتر است. ( 7
کافی، بسندش از امام ششم (ع) فرمود: با هم صله کنید و با هم نیکی کنید و بهم مهر ورزید و برادران خوبی باشید چنانچه خدا عز
48 - کافی: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: با هم پیوند شوید و بهم نیکی کنید و بهم توجه کنید. ( و جل بشما فرموده است. ( 8
49 - کافی: بسندش ( ص: 258 بیان تعاطف بمعنی توجه و دلسوزیست. ( 1
از سماعه که بامام ششم (ع) گفتم: راجع بقول خدا عز و جل (آیه 32 سوره المائده) هر کس بکشد شخصی را نه بقصاص شخصی
گویا کشته است همه مردم را و هر کس زنده دارد آن را گویا زنده داشته همه مردم را "فرمود: هر که او را از گمراهی بهدایت
برآورد گویا او را زنده داشته و هر کس او را از هدایت بگمراهی کشاند البته که او را کشته باشد. ( 2) روشنگري: آیه در سوره
المائده چنین است "از این رو نوشتیم بر بنی اسرائیل که هر که بکشد نفسی را نه در برابر نفسی یا تباهی کردن در روي زمین گویا
کشته است مردم را همه و هر کس زنده دارد او را گویا زنده داشته مردم را همه "و آنچه در این حدیث است نقل بمعنی است و
اکتفاء به برخی از آیه است چون روشن بوده. و طبرسی ره در مجمع البیان گفته: بغیر نفس "یعنی نه بحساب قصاص و خونخواهی"
أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ "یعنی بیتباهی کردن او در زمین که سزاي او کشتن باشد، و فسادي چنین به جنگ او است با خدا و رسولش و
یا بترس کشیدن راه گذر مردم چنانچه خدا آن را در آیه 33 بیان کرده و فرموده: همانا سزاي کسانی که میجنگند با خدا و
1- مقصود اینست که همه مردم خصم و طرف ( رسولش تا پایان آیه ". گویا مردم همه را کشته "در تفسیر آن چند قول است. ( 3
او شوند در کشتن آن آدم و آن را چنان خونخواه کند چون خون کسی که قصد کشتن همه را دارد و بهمه بد کرده بمانند کشتنی
که به مقتول وارد کرده پس گویا همه را کشته، و هر که نجات دهد آن شخص را از غرق شدن یا سوختن یا زیر آوار ماندن یا از
هر آسیبی که مرگآور است یا رها سازد او را از گمراهی گویا همه مردم را زنده داشته یعنی از نظر استحقاق ثواب و پاداش قول
3- مقصود اینست که هر که بیگناهی را بکشد بر او باشد گناه هر آدمکش زیرا او کشتن را باب کرده و براي ( ابن عباس است. ( 4
دیگران آسان نموده و گویا شریک جرم هر آدمکشی است، و هر کسی باز دارد از کشتن بیگناه بوجهی که زنده ماند و از او
پیروي شود براي اینکه کشتن بیگناه را حرام بزرگی شمارد چنانچه خدا آن را حرام کرده و براي آن اقدام بآدم کشتن نکند
صفحه 143 از 153
4- مقصود اینست که ( چنانست که همه مردم را احیاء کرده که بوسیله او بسلامت ماندند و اینست معنی زنده داشتن همه مردم. ( 5
بنظر کشته شده در حکم کشتن همه مردم است زیرا از همه بریده شود و گویا کسی دیگر زنده نیست زنده داشتن او زنده داشتن
5- مقصود اینست که بر قاتل بیگناه قصاص لازم آید بکشتن او بمانند آنچه لازم ( همه مردم است در نظر او زیرا همه زنده بیند. ( 6
آید ص: 259 بکشتن همه مردم ( 1) و هر کس از خونی که بگردن او آمده
گذشت کند بمانند کسی باشد که از همه مردم گذشت کرده، و لفظ احیاء در اینجا مجاز باشد چون زنده داشتن کاریست که جز
خداي تعالی بر آن توانا نیست. ( 2) و من گویم: تطبیق تفسیري که در این خبر است بر قول خدا "بغیر نفس یا فساد "نیاز به تکلف
بسیار دارد (زیرا اضلال و هدایت استثناء ندارد مترجم) و از این رو طبرسی آن را بمیان نیاورده، و میشود گفت آیه در خصوص
سلب زندگی تن است و سلب زندگی معنوي که اضلال باشد باولویت از آن فهمیده شود، و به تعبیر دیگر دلالت آیه باولی بر وجه
مطابقه و مدلول تحت لفظی است و بر دومی بر وجه التزام و از این رو امام (ع) فرمود: هر که بدر آورد کسی را از گمراهی بهدایت
گویا او را زنده کرده و تصریح ندارد که آن مقصود از آیه است، و همچنان تفسیر باین معنا در اخبار آینده بهمین معنا اشارت
دارد، و میشود گفت بنا بر این تفسیر معناي آیه اینست که هر که کسی را بگمراه کردن بکشد و او را از ایمان بدر برد بیاینکه
کسی را هم کشته باشد یا در زمین تباهی کرده باشد کیفر او کیفر کسی باشد که همه مردم را از نظر ظاهر و تنی بکشد که بغیر
50 - کافی: بسندش از فضیل بن یسار که بامام باقر (ع) گفتم: قول خدا عز و ( نفس یا فساد وصف قاتل است نه استثناء از کیفر. ( 3
جل در قرآنش "و هر کس زنده کند نفسی را گویا همه مردم را زنده کرده؟ "فرمود: مقصود زنده کردن از سوختن و
غرقشدنست، گفتم: پس کسی که او را از گمراهی بهدایت کشاند؟ فرمود: این تاویل بزرگتر آنست. کافی: بسند دیگر مانندش را
51 - کافی: بسندش تا حمران ( آورده. ( 4) بیان: تاویل بزرگتر آنست "یعنی آیه شامل آن هم میشود و آن یکی از بطون آنست. ( 5
که بامام ششم (ع) گفتم: از تو بپرسم خدا تو را به سازد؟ فرمود: آري گفتم: من از این پیش حالی داشتم و اکنون امروزه حال
دیگري دارم، من به سرزمینی وارد میشدم یک مردي یا دو تا یا یک زنی را دعوت میکردم (یعنی بروش شیعه) و خدا هر که را
میخواست نجات میداد (از عقیده خلاف حق) و امروز کسی را دعوت به مذهب حق نمیکنم، آن حضرت فرمود: بر تو باکی نیست
که مردم را میان خودشان و پروردگارشان وانهی و هر که را خدا خودش خواهد که از ظلمت گمراهی بنور هدایت بدر آورد او را
در آورد، سپس فرمود: و باکی بر تو نیست که اگر از کسی بوي خیر بردي چیزکی از آموزش عقیده به او پرتاب کنی و گوشزدش
نمائی، گفتم: بمن بگو از تفسیر قول خدا عز و جل، و هر که زنده دارد آن را گویا که مردم همه را زنده داشته "فرمود: مقصود
1) آنگاه خاموش شد سپس ) نجات از سوختن و غرقشدنست، و ص: 260
فرمود: تفسیر بزرگترش اینست که او را بحق بخواند و او هم بپذیرد. بیان: من حالی داشتم "گویا پیش از آنکه آن حضرت او را از
دعوت مردم به تشیع باز دارد براي تقیه مردم را بدان دعوت میکرده و پس از نهی آن حضرت دعوت را ترك کرده و ذکر این
مطلب باین امید بوده که باو اجازه دعوت دهد و آن حضرت فرموده بر تو باکی نیست که مردم را با خداي خودشان واگذاري و
براي تو زیانی ندارد، چون خدا اگر آنها را قابل داند خودش آنها را بهر وسیله باشد هدایت میکند. و قول آن حضرت که آنها را از
ظلمت بنور در آورد اشاره دارد بقول خداي تعالی (آیه 257 سوره البقره) خداست سرپرست کسانی که گرویدند بیرون آورد آنها
را از ظلمات بسوي نور "یعنی از ظلمت کفر و گمراهی و دودلی بنور ایمان و یقین، و بقولی اشاره است بقول خداي سبحان (آیه
125 سوره الانعام) پس هر که خدا خواهد هدایتش کند سینهاش را براي مسلمانی گشاید "و حاصل اینکه باو فرماید کوشش تو در
این باره اگر براي مقاصد دنیوي است بتو زیان رساند و اگر براي ثواب آخرت است در زمان تقیه ثواب در ترك دعوت است، و
اگر براي دلسوزي بمردم است کوشش تو در این باره بیهوده است زیرا اگر کسی توفیقپذیر باشد خدا او را از هر راهی بیکوشش
تو هم موفق میدارد و گر نه کوشش تو هم باو سودي ندارد. سپس آن حضرت یک صورت را از ترك دعوت جدا کرد و فرمود
صفحه 144 از 153
اگر از کسی بوي پذیرش بردي و خیري در او در دلت افتاد و او را با نرمش و دور از تعصب و حقجو و بیضرر دانستی اندازهاي از
دلائل دین حق را خرده خرده و با فرزانگی باو اظهار کن بطوري که اگر آن را نپذیرفت بتوانی سخن خود را تاویل و توجیه کنی و
( دچار بدبینی و پیگیري مخالفان نگردي ... ( 2
باب بیست